Web Analytics Made Easy - Statcounter

نوعی واقعیت‌گریزی که به ما اجازه می‌دهد، خودمان را با عصای جادویی در دست تصور کنیم، که در حال محافظت از هاگوارتز (مدرسه شبانه‌روزی جادوگری هری پاتر) در برابر یک شرور هستیم. شاید هم حکمتی که جادوگرها از آن برخوردارند، ما را جذب می‌کند.

به گزارش مایکت مگ، درایت بی‌حد‌ومرز شخصیت‌های جادویی مانند «گندالف»، که رفتار اصیلش در کنار قدرت خارق‌العاده‌ای که دارد، تأثیری غیرقابل توضیح داشته و هر بیننده‌ای را جذب می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در هر صورت، از زمانی که در قصه «جادوگر شهر اوز»، «جادوگر خبیث غرب» سعی کرد «دوروتی» را بکشد، هر زمان که جادوی واقعی برای تماشا وجود داشته‌باشد، همه ما به صفحه نمایش میخکوب می‌شویم.

اما آیا می‌دانید در تمام آثار تخیلی و جادویی تاریخ سینما، بهترین جادوگران و ساحره‌ها در فیلم‌ها چه کسانی بوده‌اند؟ در اینجا بهترین جادوگرهای مرد و ساحره‌های زن دنیای سینما را به شما معرفی می‌کنیم:

7. هاول در «قلعه متحرک هاول» (Howl’s Moving Castle)

اگرچه «سوفی» شخصیت اصلی «قلعه متحرک هاول» محسوب می‌شود، اما داستان به همان اندازه متعلق به «هاول» هم است. در این فیلم زن جوانی به نام «سوفی» توسط «جادوگر وست» نفرین می‌شود.

بر اثر این نفرین «سوفی» طلسم شده و در یک لحظه پیر می‌شود. او به دنبال «هاول» می‌رود، تا این طلسم را باطل کند. با این حال، شخصی که او پیدا می‌کند، جادوگری عاقل و قدرتمند؛ اما به شدت خودشیفته است. «سوفی» اجازه ندارد، درباره نفرینش به «هاول» یا هیچ کس دیگری حرفی بزند، اما او به هر حال حسش می‌کند.

در طول فیلم «هاول» «سوفی» را هدایت می‌کند و می‌داند هر چه بیشتر عاشق «هاول» شود، جوان‌تر خواهدشد. استفاده بیش از حد «هاول» از جادو، تا جایی که تلاش می‌کند تا به شکل انسانی بازگردد، او را به عنوان یک جادوگر عصیان‌گر نشان می‌دهد. با این حال، او کسی است که شخصی مانند «سوفی» باید قلبش را فتح کند.

6. آلبوس دامبلدور در «هری پاتر» (Harry Potter)

«آلبوس دامبلدور» بهترین مدیر مدرسه‌ای است که می‌توان تصور کرد. او جادوگری است سرشار از دانایی عمیق، که از حمایت وفادارانه بیشتر کارکنان خود برخوردار است و دانش‌آموزانش را در سخت‌ترین شرایط با دلسوزی تمام راهنمایی می‌کند.

«آلبوس دامبلدور» و «هری پاتر» ماجراهای زیادی با هم دارند. «دامبلدور» اغلب سعی می‌کند «هری» را از خطر دور کند، در حالیکه می‌داند ممکن است او را به سمت مرگ سوق ‌دهد. البته، «دامبلدور» براساس علم جادوگری خود می‌داند، «هری» این شانس را خواهد داشت، که دوباره به زندگی برگردد.

درست مانند جادوگران پیر و مهربان همیشگی؛ «آلبوس دامبلدور» جادوگری است که هر کسی آرزو دارد مراقبش باشد. قدرت او و توانایی‌اش در شناخت اطرافیان با هیچ جادوگر دیگری قابل‌مقایسه نیست، و به همین دلیل، «دامبلدور» به نوعی آینده را قبل از هر کس دیگری پیش‌بینی می‌کند.

5. گلیندا، جادوگر خوب در «جادوگر شهر اوز» (The Wizard of Oz)

چگونه می‌توان «گلیندا، جادوگر خوب» را توصیف کرد؟ او شخصیتی است که هر کسی آرزو دارد، به عنوان فرشته مهربان زندگی خود در کنارش داشته‌باشد. او را می‌توان شبیه به بهترین خاله یا عمه دنیا یا محافظ شخصی قدرتمندی دانست، که شما را به ماجراجویی برای کشف خویشتنتان هدایت می‌کند.

قدرت‌های «گلیندا» در خرد و دانایی‌اش نهفته است، که به نوعی عامل جذابیتی در او است، که در هیچ جادوگر دیگری دیده نمی‌شود. «گلیندا» درواقع نقطه مقابل کلمه «جادوگر» است و بنابراین او از کهن الگویی که می‌شناسیم، سال‌ها فاصله دارد.

شخصیت او خوب و مهربان است و به نوعی منبع قدرت و آرامش «دوروتی» در «شهر اوز» محسوب می‌شود. «گلیندا» «دوروتی» را از جستجو برای پیدا کردن «جادوگر شهر اوز» منصرف کرده، او را از مزارع خشخاش نجات می‌دهد و به او می‌گوید چگونه به خانه برگردد. «گلیندا» جادوگر سینمایی برای همه ما، بهترین خواهر برای خواهرهایش و قهرمان دوران است.

4. مرلین در «شمشیر در سنگ» (The Sword in the Stone)

تعداد کمی از جادوگران سینمایی به اندازه «مرلین» دیزنی، شبیه کهن الگوی جادوگری هستند. او با آن ریش سفید بلند و کلاه نوک تیزش، انگار برای هدایت «آرتور» مستقیم از افسانه‌ها می‌آید.

«مرلین» که یک جادوگر خیلی قدرتمند است، می‌تواند به «آرتور» یاد بدهد که به جای اینکه صرفاً یک ارباب محسوب شود، الهام‌بخش باشد. و علیرغم اینکه او نمی‌داند «آرتور» چه سرنوشتی دارد، می‌داند که قرار است به شخصیت مهمی تبدیل شود.

«مرلین» به عنوان یک جادوگر مهربان؛ دوست و مرشدی است، که هر قهرمان جوانی به او نیاز دارد، تا در مسیر راهنمایش باشد. وقتی «آرتور» شمشیر را از سنگ بیرون می‌کشد، «مرلین» را صدا می‌زند و «مرلین» همان لحظه ظاهر می‌شود. او در آن لحظه به «آرتور» افتخار می‌کند و خوشحال است که پیش‌گویی‌اش به واقعیت تبدیل شده‌است.

3. هری پاتر در «هری پاتر» (Harry Potter)

پسری که زندگی می‌کند. پسری که برای رهایی از شر باید بمیرد. پسری که دوباره به زندگی برمی‌گردد تا با «لرد ولدمورت» مبارزه کند و او را شکست دهد. «هری پاتر» یک نماد به تمام معناست. او سرسخت است، گاهی احمق می‌شود، اما همیشه در هر کاری بهترین نیت را دارد.

و متأسفانه، این همان چیزی است که او را همیشه زمین می‌زند. «هری پاتر» جادوگری است که می‌تواند در درون همه انسان‌ها وجود داشته‌باشد. او به اندازه هر آدم دیگری نقطه ضعف دارد. اما وقتی پای شجاعت، دلاوری و شرافت به میان می‌آید، او بهترین نسخه از همه ماست. «هری پاتر» از طریق رفاقتش با «رون» و «هرمیون» تعریف می‌شود.

سه‌ تفنگداری که پیوندشان با عشق شکل می‌گیرد. عشقی که او را از تنهایی نجات می‌دهد و خانواده‌ای را برایش فراهم می‌کند، که هرگز نداشته اما همیشه آرزویش را داشته‌است.

«هری پاتر» به هیچ عنوان قدرتمندترین، عاقل‌ترین یا عمیق‌ترین جادوگر جهان نیست، اما بدون شک جادوگری است که شما بیشتر از هر کس دیگری دوست دارید با او رفاقت کنید.

2. دکتر استرنج در جهان سینمایی مارول (Doctor Strange)

قدرتمندترین جادوگر مارول، حتی وقتیکه هنوز به ابرقهرمان عالی‌رتبه تبدیل نشده‌است، «دکتر استفن استرنج» محسوب می‌شود. «دکتر استرنج» در فاصله بین انتشار فیلم «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» و «انتقام‌جویان: پایان بازی» در مرکز توجه طرفداران قرار گرفت.

آخرین سخنان او به «تونی استارک» پس از شکست و بر اساس آینده‌نگری او درباره همه آینده‌های ممکن؛ او را به تنها کسی تبدیل کرد که می‌دانست چگونه «تانوس» را شکست دهد.

«استفن استرنج» که به عنوان یک جراح مغز و اعصاب متکبر معرفی شد، در یک تصادف توانایی دستانش را از دست داد و این او را به تالار خیالی «قمر تاج» و روبرویی با شخصیت «انشنت وان» کشاند. آن دیدار سرنوشت‌ساز او را تبدیل به جادوگری کرد، که برای نجات کل جهان نقشه‌ می‌کشد و روزی تبدیل به قدرتمندترین نسخه خود خواهد شد.

1. گندالف در «ارباب حلقه‌ها» (The Lord of the Rings)

«گندالف» خیلی بیشتر از ویژگی‌هایی که یک جادوگر بزرگ باید داشته‌باشد، دارد. او مهربان، خوش‌رفتار، قدرتمند و عاقل است و این میزان از خوبی او قابل‌درک نیست.

بازی «ایان مک‌کلن» در نقش این جادوگر نمادین، اثبات انتخاب بازیگر فوق‌العاده در مجموعه فیلم‌های تحسین‌شده «ارباب حلقه‌ها» است. او از «گندالف» خاکستری (نسخه ملایم‌تر و دوست‌داشتنی‌تر) به «گندالف» سفید (شخصیت قوی‌تر و آماده نبرد) تبدیل می‌شود.

ایستادگی «گندالف» در برابر «بالروگ» به یکی از بهترین سکانس‌های سینما تبدیل شده است. در این سکانس «گندالف» در نبرد با موجودی آتشین، در حالی که یاران حلقه با وحشت او را تماشا می‌کنند، گرفتار می‌شود.

در آخر باید گفت، «گندالف» جادوگری است که همه ما دوست داریم در جنگ در کنار خودمان داشته‌باشیم و حتی مایلیم با او وقت بگذرانیم. او یک دوست، یک جنگجو و یک نیروی خوبی، تا ابد است.

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: تخیل سینما یک جادوگر هری پاتر شهر اوز همه ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۹۶۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«حسنا و ملکه‌های رنگی» به کتابفروشی‌ها آمدند

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «حسنا و ملکه‌های رنگی» نوشته نسیبه استکی به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب تخیلی و دنیای نوجوانان را به تصویر می‌کشد.

در معرفی این کتاب آمده است:

کتاب «حسنا و ملکه‌های رنگی» دنیایی را که نوجوان ما فکر می‌کند، ایده آل است نشانش می‌دهد و ذره ذره طعم بودن در این دنیا را به او می‌چشاند. دنیایی که در آن همه چیز حتی پله‌ها، صندلی و دیوارها برق می‌زنند. هزاران کمد لباس نو وجود دارد و فقط اگر سری به یکی از کمد جواهرات ملکه بزنیم دهانمان باز می‌ماند. اما واقعاً درون این دنیای پرزرق و برق همه چیز همین قدر بی عیب و نقص است؟! حسنا که شخصیت اصلی داستان ماست، آیا می‌تواند بی ترس از حیله‌های ملکه و فکر دلتنگی خانواده‌اش اینجا بماند؟! اصلاً شاید حسنا هم ملکه شود و در این دنیای قشنگ، قصری برای خودش بسازد، شاید هم اسیر این چیزها نشود و یاد حرف‌های پدرش بیفتد که همیشه می‌گفته «با این چیزها دست و پای ذهنت رو می‌بندی، ذهنی که بسته شد، دیگه نمی‌تونه آزادانه رشد کنه».

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

حسنا همین که می‌خواست به خانه برگردد، چیزی طلایی روی سنگ جلویش برق زد. حسنا عاشق جواهرات بود، از هر نوعش؛ بدل یا واقعی، انگشتر یا النگو مهم نبود.

یک قدم به جلو برداشت. پایش لیز خورد و نزدیک بود بیفتد توی دریا. باید زود برمی‌گشت. همین حالا هم بیش از اندازه دیر کرده بود، ولی نمی‌توانست بی خیال آن جسم براق شود. دوباره نفس گرفت و سر جایش ایستاد. بعد آهسته به جلو خم شد. همین که نوک دستش با آن شیء براق تماس پیدا کرد، سنگ زیر پایش شروع به لرزیدن کرد. لرزید و لرزید و یک‌دفعه پایین رفت.

این کتاب با ۱۷۲ صفحه و قیمت ۱۰۵ هزارتومان عرضه شده است.

کد خبر 6090128 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • جادوگر آرژانتینی یکی یکی جام‌ها را درو می‌کند
  • بورل: نشانه‌های یک جنگ جهانی دوباره ظاهر شده است
  • ۹ اردیبهشت در دنیای علم چه خبر؟
  • شکست جادوگر بریتانیایی پس از توهین به وفایی
  • (تصاویر) رخ‌نمایی سونگ هه کیو در دنیای مدلینگ
  • حواشی دنیای فوتبال
  • «حسنا و ملکه‌های رنگی» به کتابفروشی‌ها آمدند
  • کسب رتبه برتر منطقه ویژه اقتصادی سلفچگان در بین مناطق ویژه اقتصادی کشور
  • قارچ خور در دنیای واقعی! (فیلم)
  • ۸ اردیبهشت در دنیای علم چه خبر؟